اشعار زری مینویی

اشعار زری مینویی

شعر و ادب پارسی
اشعار زری مینویی

اشعار زری مینویی

شعر و ادب پارسی

حالا که نه ، عمریست کار تو( زری مینویی )

حالا که نه ،
عمریست کار تو
لرزاندن ِ دلِ صبوران ِ بی نواست
تن ِخسته ی زمین را دیگر چرا ؟!
به خیالت چیزی سرم نمیشود
نگاه کن ....
همینطور دارم می نویسم
مادر رفته ......
پدر رفته .......
من ماندم و خواهرکم
نگاه
همینطور دارم مینویسم
تاصبح
تا وقتی که ، سایه ی نحس ِتو
بر سر ِ ماست
همینطور می نویسم
همین
طور
می
نویسم .....
همین......




زری .مینویی.