اشعار زری مینویی

اشعار زری مینویی

شعر و ادب پارسی
اشعار زری مینویی

اشعار زری مینویی

شعر و ادب پارسی

وقتی خورشید و ماه( زری مینویی )

 

وقتی خورشید و ماه
بی منت

سایه ام را
روشن نگه می دارن

چطور میشه ذوق نکنم و
براشون دست تکون ندم

و با چند نوک ِ پا رقصیدن
شکر گزار ِ محبت شون نباشم

روت نمیشه با من قدم بزنی ؟
خوب قدم نزن

سرت را بذار زیر پات و برو
من همینم که می بینی !

سنت گریز ترین سایه ی سر به هوا
حالا کی میآد با من قدم بزنه ؟


 زری مینویی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.